هیچ کس هیچ نگفت

 

درود بر سراینده این ابیات زیبا
???
*هیچ کس چیزی نگفت*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جغد فرتوتی هما شد، هیچ کس چیزی نگفت
موشی آمد اژدها شد، هیچ کس چیزی نگفت

آن که رسم کدخدایی را غلط اعلام کرد
کم کمک خود کدخدا شد، هیچ کس چیزی نگفت

دست ملّت ضربه خورد افسار دولت ول شده
دولت از ملّت سوا شد، هیچ کس چیزی نگفت

ملّتی که برج در برجش نشان از جشن داشت
ماه در ماهش عزا شد، هیچ کس چیزی نگفت

زنده شد "ابن زیاد" و نوحه خوانی پیشه کرد
آب و نانش کربلا شد، هیچ کس چیزی نگفت

شیخ از "اللّه اکبر"، "کِبر" را برداشت کرد
رفت بالا "کبریا" شد، هیچ کس چیزی نگفت


از نماز بی وضو چیزی نمی گویم ولی
روزه ها بی "ربّنا" شد، هیچ کس چیزی نگفت


هر حرامی کم کم از منبر حلالیّت گرفت
مثل این که کودتا شد، هیچ کس چیزی نگفت

چارچنگولی ربا افتاد روی بانک ها
این رِبا هستی رُبا شد، هیچ کس چیزی نگفت

مرزهای علم و دانش در افاضات شیوخ
دائماً هی جا به جا شد، هیچ کس چیزی نگفت

هر چه مسئول آمد از بس بود خالص، دزد شد
دزدی اش هم بر ملا شد، هیچ کس چیزی نگفت

آن که فِرت و فِرت از ارض و سما تفسیر داشت
کاسب ارز و طلا شد، هیچ کس چیزی نگفت

نرم نرمک کلّ بیت المال هاپولی شدست
پول ها پخش و پلا شد، هیچ کس چیزی نگفت

آب و خاک و کوه و دشت و نفت و گاز
جنگل و دریا فنا شد، هیچ کس چیزی نگفت

فقرِ لامصّب فقط در قشر مستضعف نماند
بانوا هم بینوا شد، هیچ کس چیزی نگفت

ظلم عین سگ پرید و پاچهٔ ما را گرفت
گرچه دردش جانگزا شد، هیچ کس چیزی نگفت

لاله ها رویید از خون جوانان وطن
آن که جیکی زد جزا شد، هیچ کس چیزی نگفت

من نمی دانم کدامین شیر فاسد خورده ای
باعث این وضع ما شد، هیچ کس چیزی نگفت...

داستان موفقیت پدر خودکار ایران از دیدگاه مدل موعود

داستان موفقیت پدر خودکار ایران از دیدگاه مدل موعود
❇قسمت اول

احتمالا هیچ ایرانی نیست که حداقل یک‌بار خودکار بیک در دستش نگرفته باشد و با آن آشنا نباشد، «علی‌اکبر رفوگران» کسی است که نام خودکار را برای این نوشت‌افزار گذاشت؛ نامی که به گفته خودش، اسم مناسبی برای این وسیله نوشتنی نیست! او به گردن تمام ما حق دارد و باید به احترامش کلاه‌مان را از سربرداریم.
🌐 می خواهیم از منظر مدل موعود به تصمیمات و اقدامات وی نگاه کنیم.
🔆ابتدا یک داستان بامزه از اوایل کار ایشان را بشنویم.

🔦اوایل سال‌ 1330 در‌حالی که ازدواج کرده بودم و تازه تشکیل زندگی داده بودم، پیش پدرم شاگردی می‌کردم. پدرم یک محموله بزرگ مداد ژاپنی خریده بود. آن زمان ‌‌ اجناس ژاپنی ‌کیفیت خوبی نداشتند و پرطرفدار نبودند. همان موقع فکر کردم ‌چه کار کنم این مدادها به فروش برسند تا هم پدرم از دست آنها خلاص شود هم خودم بتوانم پولی به‌دست بیاورم و جلوی پدر و همسرم خودی نشان بدهم. دیدم می‌توان کاری کرد که این مدادها بچه‌پسند شوند.غروب آن روز به کارگاه یک جوان ارمنی که قالب‌ساز بود رفتم و از او خواستم قالب کله‌عصا بسازد که وقتی روی مداد قرار می‌گیرد، مداد به شکل یک عصای کوچک در‌بیاید و قالب کوچکی هم بسازد که به‌وسیله آن، 2 مداد روی هم سوار شوند.‌ ‌او ایده‌ام را به خوبی اجرا کرد و مداد در واقع عصایی به طول 2 مداد با منگوله‌ای در قسمت بالا خیلی زیبا و بچه‌پسند شد و مطمئن شدم که با سود فروش آنها، می‌توانم سرمایه ‌خوبی دست و پا کنم. فردا صبح نزد پدرم رفتم و همه مدادها را خریدم. فکر کرد دیوانه شده‌ام، ولی با اصرار من، مدادها را‌ فروخت و من هم تغییراتی که در نظرم بود روی مدادها اجرا کردم و در طول چند‌روز، همه مدادها را فروختم و پول‌خوبی به‌دست آوردم. بعد از آن، تصمیم گرفتم تجارت کنم و چون پدرم به اصطلاح بنکداری می‌کرد و به تجارت خارجی رضایت نمی‌داد، از او جدا شدم و در بازار بین‌الحرمین پاساژ مهتاش، یک مغازه خریدم و شروع به کار کردم.

...


🔴🔵داستان موفقیت پدر خودکار ایران از دیدگاه مدل موعود
♻قسمت دوم

✅کاوشگری و کنشگری راهبردی

🔆🔆یکی از ابعاد مدل مدیریت استراتژيک موعود (منعطف، واکنش سریع، عملگرا و دورنگر)، کنش گری و کاوشگری راهبردی است. برخی از تصمیمات استراتژيک حاصل تحلیل های عمیق نیست. بلکه حاصل تجربه ورزی، آزمایش کردن در میدان عمل است.
🌐 به این نمونه دقت کنید:
وقتی از پدرم جدا شدم، سرمایه ‌کمی داشتم که برای کارهای بزرگ کفایت نمی‌کرد. جنگ جهانی تازه تمام شده بود و آلمان از ویرانه‌‌ای بلند شده بود و کارخانه‌ها یکی یکی ‌شروع به کار کرده بودند. من مکاتباتم را با آنها آغاز کردم و هر‌روز کاتالوگ‌ها و نمونه‌های مختلفی به‌دستم می‌رسید و حسرت می‌خوردم که چرا نمی‌توانم روی آنها کار کنم تا این‌که کاتالوگ یک عکس‌برگردان به دستم رسید‌، همان موقع یک طرح جالب به ذهنم رسید؛ پیش یک استاد خطاط رفتم و جمله «فا الله خیروحافظا و هو ارحم الراحمین» را ‌دادم ‌به خط زیبا‌ بنویسد، 2 تا طاووس هم از کتاب بریدم و کنارش گذاشتم و آن را داخل پاکت گذاشتم و یک‌نامه هم ضمیمه‌اش کردم که‌ 10‌هزار عدد از این طرح برایم چاپ کنید. فرستادم رفت و تا یک ماه خبری نشد. ماجرا را به کلی فراموش کرده بودم و مشغول کارهای خودم بودم تا این‌که یک کارتن از آلمان به دستم رسید. وقتی آن را باز کردم، طرحم را به‌صورت عکس‌برگردان چاپ کرده بودند.
به شاگردم هزارتا از این عکس‌برگردان‌ها را دادم و گفتم تا اینها را نفروختی، مغازه نیا، اگر یک‌ماه هم طول کشید، اشکالی ندارد. شما مرخصی تا اینها را بفروشی. چند‌ساعت بعد برگشت و گفت همه را فروختم! من قیمت هر برچسب را 5 ریال گذاشته بودم و در‌عرض چند‌روز همه را فروختیم تا این‌که یک بسته دیگر رسید. همین‌طور هفته‌به‌هفته یک بسته‌ 10‌هزار‌تایی می‌رسید و ما کلی تعجب کرده بودیم! تقریبا با آخرین بسته‌ها یک نامه هم از آن شرکت آلمانی به دستمان رسید که گفته بود چون قیمت‌10‌هزار‌تا از این برچسب‌ها با 200‌هزار‌تای آنها یکی بود، برایتان‌ 200‌هزار تا چاپ کردیم و شما پول 10 هزار تا را بدهید. با این وجود شرایط جوری بود که به‌صورت باور نکردنی سود کردیم، چون ما به ازای هر‌10‌برچسب باید یک ریال به‌شرکت می‌دادیم!
برچسب‌ها غوغا کرد!
با این طرح و طرح‌ دعای «وان‌یکاد» و چند طرح دیگر، کارمان به شدت رونق گرفت و طوری شد که فرصت نمی‌کردیم حتی مشتری را جواب بدهیم و تا بازاری‌ها بفهمند که این برچسب‌ها چیست و از کجا می‌آید توانستم سرمایه خوبی به دست بیاورم. بعد از مدتی پدرم موافقت کرد تا دوباره با هم کار کنیم و کار تجارت و واردات را به کارش اضافه کنیم و من و پدر و برادربزرگم شرکتی تاسیس کردیم و کالاهای مختلفی در آن تولید و وارد کردیم.


🔴🔵داستان موفقیت پدر خودکار ایران از دیدگاه مدل موعود
❇قسمت سوم

☘مسیر موفقیت هموار نیست.

❇فرآیند دستیابی به موفقیت، یک مسیر پویا و دینامیک است.
♨به این بخش از داستان دقت کنید.
من قبل از این‌که به فکر تولید خودکار باشم، چون هنوز خودنویس وسیله رایج نوشتن بود، درصدد تولید خودنویس در ایران برآمدم. ساخت خودنویس با همه سادگی ظاهری‌اش، تجربه کافی و آشنایی به تکنیک پیچیده ‌تولید آن را طلب می‌کند که آن موقع بدون کمک خارجی‌ها، دستیابی به آن محال بود. من‌ نمایندگی یک خودنویس را داشتم به نام «لوکسور» که کارخانه‌اش در هایدلبرگ آلمان بود. به آنجا رفتم و با رئیس کارخانه لوکسور ملاقات کردم. وقتی ‌قصد خود‌م برای تولید خودنویس با مشارکت او در ایران را گفتم، هیکل درشت‌اش را از روی صندلی بلند کرد و قلمی را که در دست داشت به‌شدت روی زمین کوبید و گفت، شما کشورهایی که مواد اولیه دارید، اگر بخواهید تولید‌کننده هم باشید، پس ما چه باید بکنیم؟ بعد از آن هم دیگر به نامه‌های من پاسخ نداد و من را از نمایندگی خلع کرد.

...
🔴🔵داستان موفقیت پدر خودکار ایران از دیدگاه مدل موعود
☘قسمت چهارم

⛔اخذ مجوز تولید خودکار بیک از آقای بیک!

زمانی که هنوز قلم، سرقلم، مداد و خودنویس ابزار نوشتن بودند و کسی خودکار را نمی‌شناخت یک روز دلالی نمونه‌ای را برای فروش به حجره پدرم آورد که همان خودکار بیک بود. نمونه را به پدرم نشان داد، پدرم گفت چطور کار می‌کند؟ جوهر را چطور توی آن می‌ریزند؟ و من هم که می‌دانستم این نوشت‌افزار چیست، گفتم خودکار است و نیازی به ریختن جوهر در آن ندارد
....
پدرم را متقاعد کردم به فرانسه برویم و از بیک بخواهیم که اجازه تولید خودکار بیک را در ‌ایران به ما بدهد، ابتدا او راضی نمی‌شد؛ اما وقتی اصرار من را دید بالاخره با اکراه رضایت داد در یک سفر طولانی و مخاطره‌انگیز از راه عراق، اردن، سوریه و لبنان، ایتالیا و آلمان به فرانسه رسیدیم. در پاریس به کمک آقای لوک (رئیس صادرات بیك فرانسه) به دیدار آقای بیک، موسس و رئیس کارخانه بیک رفتم. بدون مقدمه‌‌ گفت: آقای رفوگران چه کاری می‌توانم برای‌تان بکنم؟ من که از قبل برای این لحظه خودم را آماده کرده بودم و یک کیف پر از پول که چشم هر کسی را خیره می‌کرد با خود برده بودم را باز کردم و به او گفتم: «‌آقای بیک، یک ماشین تزریق پلاستیک از آنها که اضافه دارید به اضافه یک قالب خودکار دسته‌دوم به من بفروشید و پولش را همین الان بردارید، من می‌برم تهران اگر توانستم تولید را به سطحی برسانم که مورد رضایت شما باشد، اجازه تولید خودکار بیک در ایران را به من بدهید، اگر نتوانستم ماشین تزریق را نگه می‌دارم و قالب را به شما برمی‌گردانم تا سر فرصت به هر کس خواستید بفروشید و بعدا پولش را به من بدهید.»
آقای بیک که چشمش به اسکناس‌ها افتاده بود و مطمئن بودم نمی‌تواند دل از آنها بکند، لبخندی زد و گفت‌ این پشتکار را به شما تبریک می‌گویم.
وقتی به ایران برگشتیم، شرکتی تشکیل دادیم به نام شرکت صنعتی «قلم‌خودکار»، به این ترتیب که پدرم 34درصد، برادر بزرگم (حاج عباس)، 33درصد و من 33 درصد سهام داشتیم. با خرید یک قطعه زمین در تهران‌نو با سرعت ساخت کارخانه را شروع کردیم و وقتی ماشین‌ها به تهران رسید، همه چیز آماده بود. 3 ماه طول کشید تا اولین محصول به دست آمد. در آن روزگار افراد تحصیل‌کرده فنی بسیار کم بودند. دستگاه تزریق پلاستیک که امروزه از ساده‌ترین دستگاه‌هاست، برای ما آن روزها غولی بود. به هر حال به هر زحمتی بود، یک شاخه از تولیدات خود را به فرانسه فرستادیم و جالب این‌که تلگراف آمد آقای بیک گفته‌اند از رفوگران بپرسید چه کار کرده که چنین محصول‌ خوبی تولید کرده است و چه موادی مصرف کرده‌اندکه خودکار به این با‌کیفیتی ساخته‌اند و این تلگراف شادی‌بخش به منز‌له جواز کار ما محسوب می‌شد و از این‌جا به بعد را دیگر همه می‌دانند که چطور خودکار بیک همدم همه ایرانیان شد و ما میلیون‌ها خودکار تولید کردیم.
فروش شرکت از تعداد ۵۰۰ هزار در سال ۱۳۴۱ به بیش از ۱۰۰ میلیون افزایش یافت. علی‌اکبر رفوگران برادر کوچکش حسن را به کارخانه بیک آورد برای اینکه کارآزموده شود. از کارگری شروع به کار نمود بعدها به سرپرست، مدیر و مدیرعامل شرکت ارتقا یافت.
‍ ❇ادامه دارد.....

نقل از گروه تفکر سیستمی دکتر محمد رضا شعبانعلی در واتساپ

وضعیت رو به بهبود جهانی

 

وقتی به‌ اخبار گوش می‌دهیم، به‌ نظر می‌رسد دنیا آکنده از جنگ، وحشت، فقر، حرص و تنفر است‌. این‌ مسائل چالش‌‌هایی در زندگی هستند، اما رویدادها و پیشرفت‌‌های حیرت‌انگیز و امیدبخشی هم در حال وقوع‌اند که‌ رسانه‌ها کمتر گزارش‌ می‌کنند. بسیاری از رسانه‌‌های حرفه‌ایِ دنیا، مروج ترس و پُررنگ‌کنندة تفاوت‌ها و اختلافاتِ قومی، مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و سیاسی‌؛ و تحریک‌کنندة احساساتند.
10رویداد زیر، برخلافِ روندِ چالش‌ها، دلایلی پُررنگ برای‌ امید و خوش بینی ارائه‌ می‌دهند. این‌ رخدادها می‌گویند ما در دورانی از تحولات سریع و گسترده هستیم که‌ می‌تواند رفاه و خوشی را برای‌ همه انسان‌ها فراهم سازد.
۱ - رشد کَمّیِ جمعیت جهان، تعدیل شده‌: طی 40 سال گذشته، متوسط جهانیِ تعداد فرزند از 4.8 به‌ 2.5 نفر کاهش یافته‌ و فرضیه‌‌های انفجار جمعیت و فقر و کمبود ناشی از آن رد شده‌اند.
۲- انرژی‌ خورشیدی به‌زودی از گاز، نفت و حتی ذغال ارزان‌تر می‌شود: تکنولوژی برق خورشیدی‌ از سه سال پیش حدود 80% ارزان شده‌ و باتوجه به رقابت زیاد، امید است‌ طی چند ماه تا چند سال آینده از همه سوخت‌‌های فسیلی ارزان‌تر شود. انرژی‌ رایگانِ خدایی، نمادِ وفور نعمت و فراوانی برای همه است‌. با کاهش درآمد و تضعیفِ شرکت‌‌های نفتیِ التهاب‌آفرین و جنگ‌طلب، امید به‌ صلح جهانی نیز بیشتر می‌شود.
۳- معجزه اینترنت، امکان دسترسی تقریبا رایگان و سریع به‌ اطلاعات و برقراری ارتباط بی‌نظیر نسبت به‌ طول تاریخ را فراهم ساخته و امکان اثربخشی هر انسانِ سخاوت‌مند و پاک به‌ اندازه میلیون‌ها فردِ کمتر بخشنده شده‌ است‌.
۴- در بیشتر مناطق دنیا فرزندان بیش از گذشته‌ مورد محبت و حمایت و توجه قرار می‌گیرند. شاید به‌ پذیرش مسئولیت، کم‌علاقه‌تر و کمی تنبل‌تر باشند، اما به‌خاطر این‌ روش تربیت، با مهربانیِ بیشتری نسبت به‌ دیگران اندیشه و رفتار می‌کنند.
۵- درصد آماری جرم‌‌های سنگین و جنگ‌‌های شرورانه نسبت به‌ گذشته‌ تاریخ به‌میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته اما رسانه‌ها این‌ درصد کم شده‌ را پررنگ می‌کنند.
۶- در بسیاری کشورها، نگرش مردم از دیدگاه‌‌های قطب‌بندی شده‌، وطن جغرافیایی، تمایز و حتی تنفر از انسان‌ها و ملل دیگر؛‌ در حال دگرگونی به‌ نگرش وطن و خانواده بزرگ انسانی است‌. به‌تدریج مردم بیشتری می‌فهمند که‌ دامن‌زدن به‌ تفاوت‌ها و اختلاف‌ها، مرتبط با منافع بانک‌ها (سرمایه‌داران) و برخی دولت‌ها است‌ نه جامعه جهانی
۷- فعالیت‌‌ها و تخلفات نخبگانِ قدرت در دنیا، سریع‌تر و گسترده‌تر از گذشته‌، آشکار و دیده می‌شود: آشکارشدن تخلفات مسئولان بانک‌ها در بحران‌‌های مالی و پیگیری فعالیت‌‌ِ وابستگانِ مقامات از کانال‌‌های متعدد، به‌تدریج موجب ارتقا سلامت و صلاحیت در سطوح کلیدی می‌شود.
۸- علاقه به‌ رشد و تعالی شخصی و ارتقا و گسترش هوشیاری در بسیاری از مردم درحال افزایش است: در گذشته‌ این‌ علاقه نسبت به‌ تمایلِ‌ افزایش ثروت، بهره‌مندی از لذت‌ها و مصرف‌‌گرایی؛ ضعیف‌تر بوده است‌.
۹- همکاری، مشارکت و همدلی روزافزون جهانیان، درحال تضعیف نظام‌های انحصارطلب و تفرقه‌افکن گذشته‌ است‌.
۱۰- همه می‌توانند در زندگی شخصیِ خود خوشبخت و مسلط شوند: امروز بیش از آنچه تصور می‌کنید قوی هستید... در گذشته‌ صاحبان قدرت می‌خواستند مردم در فقر و کمبود، زندگی و باور کنند که‌ ‌قدرتیِ ندارند؛ و به‌این‌ طریق قدرت و فراوانی را برای‌ خود نگه دارند و آینده را شبیه گذشته‌ نمایند، اما با آگاهی و ارتباطات کنونی، قدرت و پتانسیل نامحدود برای‌ مردم به‌وجود آمده و حتی یک نفر می‌تواند در آگاه‌سازی و گسترش محبت و آموزش راه‌‌های کسب ثروت؛ به‌ هزاران نفر موثر باشد. اگر هر یک از ما در حد توان خود، از این‌ امکانات جدید و قدرت نهفته استفاده‌ کنیم، این‌ آینده روشن، زودتر رخ می‌نماید.

چه خوب است‌ به‌جای ترویج و انتشار پُررنگِ اخبار غم‌انگیز و ترس‌آور درباره پلیدی و خشونت (که‌ تقویت‌کننده و مطلوب سیستم‌‌های فعلی دنیاداری است‌)؛ اطلاعات و زمینه‌‌های امید و انرژی‌ و شادی را بیش از پیش انتشار دهیم.

هی یادش بخیر

امروز بعد از چند سال که بازدید از وبلاگم نداشتم گفتن سری بزنم به وبلاگ ببینم هنوز هم برقرار هست؟

یادش بخیر

روزی روزگاری که این همه شبکه های اجتماعی پرطرفدار هنوز باب نشده بود چه خاطراتی با نوشته های این وبلاگ داشتیم و چقدر مخاطب و بازدید کننده و نظرات بینندگان و ....

هی یادش بخیر

13-14 سال گذشت

یعنی ده سال بعد اگر بر فرض که زنده باشیم چه تغییرات عجیب و غریبی در زندگی روزمره مان شکل خواهد گرفت که اون روزها به حال این روزهای مان به چشم گذر بیش از صد سال کهنه نگاه خواهیم کرد

هی یادش بخیر

 

شب یلداتوون یلدایی

 

 

 

دیوار اقتصاد ایران

تعداد زیادی ماشین پشت یک دیوار بتنی بزرگ ایستاده‌اند. راهشان بسته است و مسافران پشت دیوار مانده خسته و عصبی شده‌اند. آن طرف دیوار آزادراهی طولانی است که میشود در آن با سرعت رانندگی کرد. این آزادراه گنجایش هزاران ماشین را دارد اما افسوس که با دیوار بلند بتنی مسدود شده و همه ماشین‌ها پشت آن متوقف مانده‌اند. تنها تفاوت آدم‌های پشت دیوار مانده، نوع اتومبیل آنهاست. یکی بنز قدیمی سوار است و یکی پیکان مدل 52. فرقی هم نمی‌کند که آدم‌ها چه ماشینی سوارند.تنها تفاوت این است که ماشین‌های جدیدتر امکانات بهتری دارند و انتظار کشیدن در درون آنها راحت‌تر از مدل‌های قدیمی است. وضعیت اقتصادی و اجتماعی امروز ما شبیه همین دیوار بزرگ و همان بزرگراه عریض و طولانی است. آن دیوار بتنی، سازوکار حاکم بر حکمرانی ماست. سالهاست این دیوار بالاتر و بالاتر می‌رود. هرکس را آورده‌اند که این دیوار را بردارد یا کوتاه‌ترش کند، بر ارتفاعش افزوده است. انگار دیوار برداشتنی نیست. چون دیوار بزرگ بتنی با ساروجی خاص ساخته شده است. ساروجی ساخته‌شده از دو تنش مزمن و پایدار: 1- تنش در روابط داخلی بر سر سبک زندگی 2- تنش در روابط خارجی هر دیواری برداشتنی است. منوط به اینکه بخواهند. دیوار استون در کرواسی را برنمی‌دارند چون هرسال میلیون‌ها گردشگر جذب می‌کند. دیوار تروآ در ترکیه را به حال خود گذاشته‌اند. دیوار بزرگ چین هم سالانه میلیون‌ها گردشگر را جذب می‌کند اما دیوار برلین را برداشتند. سیاسی‌ترین دیوار همین دیوار برلین بود که خواستند و برداشتند. این دیوار نکبت شرق را از غرب جدا کرده بود. چین، روزگاری دیواری بلندتر داشت که برداشته شد. آن دیوار را که برداشتند، چشم‌های جهان به چین خیره شد و چین جهان را دید. سیاستمداران ما چقدر از چین می‌گویند و چقدر آرزوی چینی شدن ایران را مطرح می‌کنند. در نوشته‌ها و گفته‌های انبوهی که درباره دلایل پیشرفت چین تولید می‌شود از اقتدارگرایی،توسعه صادرات، دستمزدهای پایین، بازار بزرگ،و دهها عامل دیگر نام برده می‌شود اما از یک عامل که مهمترین عامل پیشرفت چین است اصلاً سخنی به میان نمی‌آید. آن عامل چیزی نیست جز برداشتن دیواری به نام دوری از تنش در روابط خارجی.چینی‌ها فقط به یک چیز می‌اندیشند؛منافع ملی. واقعیت این است که تا تنش‌های زیان‌بار داخلی و خارجی کنترل نشود منابع مالی و انسانی در اقتصاد ایران به حرکت در نخواهد آمد و همه بحث‌هایی که می‌کنیم بی‌نتیجه خواهد بود. سیاستمداران ما با مردم در زمینه سبک زندگی و روابط خارجی اختلاف‌نظر دارند. اما بجای حل این دو اختلاف‌نظر در چند دهه اخیر سعی کرده‌اند به مردم رشوه بدهند. اجازه داده‌اند ذخایر آب‌های زیرزمین را خالی کنیم.اجازه داده‌اند بانک مرکزی هرچقدر دلش خواست پول چاپ کند.اجازه داده‌اند محیط زیستمان در یک اقتصاد کوچک 450 میلیارددلاری به اندازه یک اقتصاد بالای چند هزار میلیارددلاری آلودگی ایجاد کند. اجازه داده‌اند کالاهایی با نازلترین کیفیت اما با بالاترین قیمت در بازار داخل به فروش برسد تا عده‌ای شغل داشته باشند.اما حواسمان نیست که سیاستمداران ما پول خرید محبوبیت خود را از جیب فرزندانمان برمی‌دارند. دیری نمی‌پاید که می‌فهمیم چیزی در بساطمان نمانده. آب را از عمق زمین بالا کشیده‌ایم. جنگل‌ها را بیابان کرده‌ایم. چشمه‌ها را خشکانده‌ایم و دریاها را آلوده‌ایم. هوایی هم در بساط نداریم. جامعه و اقتصاد ما امروز بیشتر از همیشه نیاز به اکسیژن دارد که بتواند نفس بکشد، فکر کند، تصمیم بگیرد، حرکت کند و سرزنده باشد.این اکسیژن شاید همان «انگیزه عوامل اقتصادی» است.ما اکسیژن زیادی برای استشمام نداریم و همان اکسیژن کمی هم که وجود دارد، دارد بیشتر آلوده می‌شود. اگر پای «دانستن» در میان باشد، قطعاً می‌دانیم.ما بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ایم، فراز و فرودها دیده‌ایم و به خوبی می‌توانیم برای سرنوشت خودمان تصمیم‌های خوب بگیریم. میماند «خواستن». باید بخواهیم این دیوار بتنی را برداریم. همه آنها که علاقه دارند گشایشی در کشور ایجاد شود باید بر موضع خواستن متمرکز شوند و از سیاستمداران بخواهند به‌جای تغییر افراد و...، دیوار بتنی بزرگ را بردارند. خیلی‌ها نگران پشت دیوارند. نگران فردای ایران بدون دیوارند. این فردا اما متعلق به آنها نیز هست. تورگوت اوزال در ترکیه دیواری بلندتر از دیوار ما مقابل خود داشت. دنگ شیائوپینگ در چین دیواری تاریخی مقابل خود و کشورش می‌دید.قرار نیست فردای برداشتن دیوار همه چیز یادمان برود. در حقیقت ما چیز زیادی نمی‌خواهیم. مشتی نفس و مقداری جاده. می‌خواهیم بزنیم به آزادراه و بالنده و سربلند حرکت کنیم/تجارت فردا

دیواره

✍️پرویز گیلانی

 📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

 

درس‌هایی از اندیشه‌های برنده جایزه نوبل اقتصاد برای مدیران شرکت‌ها

 

اندیشه‌های ریچارد تیلر، اقتصاددان کهنه‌کار آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2017 نکات بسیار مفیدی برای صاحبان کسب‌وکار در بر دارند؛ نکاتی که شاید بارزترین آنها مقوله «اثر موهبت» باشد که می‌گوید انسان‌ها معمولاً برای آنچه دارند بیش از آنچه ندارند ارزش قائل هستند.

ریچارد تیلر به‌عنوان یکی از بزرگان مکتب اقتصاد رفتاری بیشتر مطالعات خود را به اثبات غیرعقلایی بودن تصمیمات عوامل اقتصادی (خانوارها و بنگاه‌ها) معطوف ساخته است. به عقیده وی، افراد ممکن است بسته به موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، واکنش متفاوتی در قبال دو گزینه کاملاً یکسان از خود نشان دهند. او برای اثبات این گفته از یک مثال کلاسیک استفاده می‌کند:

فرض کنید که در حالت اول به شما پیشنهاد می‌شود که روی شیر یا خط بودن نتیجه پرتاب یک سکه شرط‌بندی کنید؛ بدین‌صورت که اگر درست پیش‌بینی کردید 10 دلار برنده شوید و اگر پیش‌بینی‌تان اشتباه از آب در آمد، 10 دلار از دست بدهید. بسیاری از افراد از این شرط‌بندی اجتناب می‌کنند.

در حالت دوم اما شرط‌بندی به گونه‌ای دیگر برای شما توصیف می‌شود: فرض کنید به شما می‌گویند که به‌صورت پیش‌فرض 10 دلار باخته‌اید اما یک شانس 50-50 دارید که با پیش‌بینی صحیح نتیجه پرتاب سکه، این زیان را به صفر برسانید و البته این احتمال نیز وجود دارد که نتیجه پرتاب سکه برخلاف پیش‌بینی شما باشد و زیانتان به 20 دلار برسد. این حالت ازلحاظ آماری و منطقی هیچ تفاوتی با حالت اول ندارد اما به‌گونه‌ای تعریف شده است که پای اجتناب از زیان در میان باشد. بسیاری از افراد در این حالت ترجیح می‌دهند در شرط‌بندی شرکت کنند؛ درواقع افراد ریسک‌های بزرگتر را برای اجتناب از زیان می‌پذیرند.

این مثال ساده در دنیای واقعی کسب‌وکار نیز به‌ویژه در ماههای پایانی سال مالی شرکت‌ها اتفاق می‌افتد. بسیاری از مدیران فروش در این ماهها تلاش می‌کنند بخشی از درآمدهای سال جاری را به صورت‌های مالی سال آینده انتقال بدهند. اگرچه در حالت عادی شناسایی درآمد بهتر است زودتر انجام شود اما ظاهراً به دلیل اینکه مدیران ارشد شرکت‌ها اغلب تنبیه برای عملکرد پایین‌تر از حد برنامه‌ریزی‌شده را بیش از تشویق برای عملکرد فراتر از انتظار در دستور کار قرار می‌دهند، مدیران فروشی که از تحقق برنامه‌های فروش در سال جاری اطمینان یافته‌اند، سعی می‌کنند بخشی از درآمد سال جاری را به سال آینده منتقل نمایند تا شانس بیشتری برای تحقق اهداف فروش در سال آینده داشته باشند.

اکنون فرض کنید که مدیر فروش یک شرکت در اوایل سال مالی از محقق شدن اهداف فروش شرکت اطمینان حاصل نموده است و فکر می‌کند با استفاده از یک رویکرد جدید در بخش فروش، 50 درصد شانس دارد که فروش را سه برابر نماید؛ درعین‌حال این احتمال وجود دارد که در صورت شکست خوردن طرح، وی حتی نتواند فروش برنامه‌ریزی‌شده را محقق سازد. در این شرایط آیا مدیر فروش دست به این ریسک قمارگونه خواهد زد؟ منطق حکم می‌کند که مدیران ارشد شرکت، مدیر فروش را برای پذیرفتن این ریسک 50-50 که می‌تواند به سه برابر شدن فروش شرکت بیانجامد، تشویق نمایند. در دنیای واقعی اما چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و مدیران ارشد معمولاً از مدیران فروشی که نتوانسته‌اند برنامه‌های شرکت را محقق نمایند، به‌شدت انتقاد می‌کنند حتی اگر بدانند که طرح ابتکاری آنها می‌توانسته است در صورت موفقیت، درآمد سرشاری را نصیب شرکت کند.

مدیران ارشد بنگاه‌های اقتصادی باید انتظارات خود از مدیران میانی را برحسب ریسک‌های موجود تنظیم کنند و به این بیاندیشند که آیا به مدیران میانی ریسک‌پذیری که طرح‌هایشان موجب بهبود قابل‌توجه عملکرد شرکت شده است، پاداشی متناسب با ریسک داده‌اند یا خیر.

یکی دیگر از نکات مهمی که ریچارد تیلر به آن اشاره نموده، بحث «حسابداری ذهنی» است. تیلر می‌گوید افراد معمولاً سبدهای مصرف مجزایی در ذهن خود دارند؛ مثلاً ممکن است ما بودجه‌ای مجزا برای سفر و تفریح و یا هزینه‌های تعمیرات خانه در نظر بگیریم و تلاش کنیم تا این مبالغ مجزا با هم تداخل نداشته باشند. در این صورت اگر مثلاً یک بلیط رفت و برگشت بسیار ارزان‌قیمت برای سفر به هاوایی به دستمان برسد، مبلغ صرفه‌جویی شده را به شستشوی فرش‌های خانه اختصاص نخواهیم داد، بلکه سعی خواهیم کرد این مبلغ را در سبد ذهنی مربوط به خودش حفظ نموده و با استفاده از آن، تفریحات بهتر و باکیفیت‌تری را در هاوایی تجربه نماییم.

تصمیم‌گیری به این شیوه شاید ازلحاظ منطق اقتصادی، غیربهینه باشد اما برای یک خانواده پرجمعیت کاملاً قابل‌انتظار است. البته بنگاه‌های اقتصادی باید منابع خود در بخش‌هایی به کار گیرند که بیشترین سودآوری را برای کل مجموعه در پی داشته باشد. تعریف ردیف‌های بودجه مجزا برای دپارتمان‌های مختلف نباید به محدودیتی برای تصمیم‌گیری و تخصیص بودجه به‌صورت بهینه تبدیل شود.

مقوله «انصاف» یکی دیگر از مباحثی است که تیلر در کتاب‌ها و مقالاتش به آن پرداخته است. وی در تحقیقات خود ثابت کرده است که مردم اغلب در برابر زورگویی بنگاه‌های اقتصادی مقاومت می‌کنند. مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند با قفسه‌های خالی مواجه شوند تا اینکه در مقابل قفسه‌هایی پر از کالاهایی گران‌تر از حد عادی قرار بگیرند. بااین‌وجود، آنها پرداخت مبالغ بیشتر برای کالاهای تولیدکنندگانی که هزینه‌های تولیدشان افزایش یافته است را راحت‌تر می‌پذیرند.

فرض کنید شما صاحب یک کارخانه تولید مصالح ساختمانی هستید و در پی بروز یک طوفان شدید در منطقه شما، افراد بسیاری برای تعمیر خانه‌هایشان به محصولات شما احتیاج دارند. اگر شما این پیام را به آنها مخابره کنید که قیمت محصولات را افزایش داده‌اید تا فقط آنهایی که بیشتر احتیاج دارند اقدام به خرید نمایند، درواقع شیوه خوبی را در پیش نگرفته‌اید. اما اگر مشتریان این پیام را از شما دریافت کنند که افزایش قیمت محصولات به دلیل افزایش هزینه‌های تولید بوده و حاشیه سود شما ثابت مانده است، بهتر با موضوع کنار خواهند آمد.

یکی دیگر از مباحثی که تیلر آن را در قالب یک کتاب مطرح نموده، بحث «سقلمه زدن» به‌منظور اصلاح رفتارهای غیرعقلایی است. در گذشته کارکنان جدید یک شرکت می‌توانستند با پر کردن یک فرم خاص، ماهانه مبلغی از درآمدشان را به پرداخت هزینه بیمه بازنشستگی اختصاص دهند. امروز اما کارکنان به‌صورت پیش‌فرض در صندوق‌های بازنشستگی عضو هستند و مبلغ مربوطه از درآمدشان کسر می‌شود، مگر اینکه خودشان درخواست لغو عضویت دهند. درست است که در هر دو حالت، کارکنان از اختیار تام برای مشارکت یا عدم مشارکت در طرح‌های بیمه بازنشستگی برخوردار هستند اما شواهد تجربی حاکی از این است که در حالت دوم تعداد بسیار بیشتری از کارکنان عضو صندوق‌های بازنشستگی شده و برای تأمین آینده خود پس‌انداز می‌کنند.

از این استراتژی می‌توان در حوزه فروش نیز استفاده کرد؛ مثلاً می‌توان هزینه ضمانت و خدمات پس از فروش را به قیمت محصول اضافه کرد تا مشتری با پرداخت هزینه‌ای معقول، محصول مطمئن‌تری را خریداری کند. البته باید این امکان برای مشتری فراهم باشد که از دریافت ضمانت و خدمات پس از فروش چشم‌پوشی کند و در مقابل هزینه کمتری بپردازد، چراکه تحمیل خدمات به مشتریان و درنتیجه اخذ هزینه بیشتر از آنها ممکن است درنهایت باعث کاهش تقاضای محصولات شرکت شود.

به‌طورکلی ما با مطالعه آثار ریچارد تیلر متوجه می‌شویم که اتخاذ تصمیمات کاملاً درست در دنیای پیچیده امروز کار بسیار دشواری است و انسان‌ها برای فائق آمدن بر این دشواری، شیوه‌های دیگری را برای تصمیم‌گیری در پیش گرفته‌اند؛ شیوه‌های ساده‌تری که به افراد کمک می‌کنند تا مسائل مهم پیرامون خود را بهتر اولویت‌بندی کنند.

در دنیای کسب‌وکار نیز ما باید بدانیم که رایج‌ترین شیوه تفکر لزوماً بهترین شیوه نیست و بهتر است برای اتخاذ تصمیمات بهتر، بیشتر به جزئیات توجه کنیم.

گزارش مجله فوربس

 

نقل از سایت اتاق بازرگانی ایران

محاصره قطر، فرصت بزرگ برای ایران

محاصره قطر، فرصت بزرگ برای ایران



:  زلزله بزرگ در منطقه روی داده است. 4 کشور عربستان سعودی، مصر، بحرین و امارات، ضمن

قطع روابط با قطر، شهروندان این کشور را اخراج، همه مرزهای هوایی، دریایی و زمینی خود را به

روی ورود و عبور شهروندان و وسایل حمل و نقل قطر بسته اند و عملا این کشور کوچک اما ثروتمند و

تاثیرگذار را در محاصره شبه کامل قرار داده اند.

:  یکی از مهمترین دلایل این 4 کشور برای اقدام علیه قطر موضوع ایران است. آنها قطر را به حمایت از ایران و پیگیری سیاست های ایران و حمایت از مخالفان و فعالان براندازی در این کشورها و فعالیت علیه

امنیت ملی 4 کشور می دانند.

:  در وضعیت فعلی، فرصت طلایی برای ایران فراهم شده است تا با باز کردن مرزهای دریایی و هوایی

و امکانات خود در برابر قطر، مانع از تکمیل محاصره قطر شود و راه را برای مقاومت قطر در برابر

سه همسایه خود باز کند.



:  با این اقدام زمان مقاومت قطر در برابر 4 کشور نیز بیشتر خواهد شد. ادامه تنش در شورای همکاری

خلیج فارس به سود ایران است.

:  قطر دیر یا زود تسلیم عربستان سعودی خواهد شد و قدرت مقاومت در برابر فشارهای همه جانبه 4

کشور مصر عربستان سعودی قطر و بحرین و به ویژه 2 کشور همسایه یعنی سعودی و امارات ندارد.



:  به عنوان مثال ایران می تواند تعداد پروازهای هواپیمایی از تهران،‌ شیراز، لار ، بوشهر، بندرعباس به دوحه قطر و همزمان حرکت کشتی های باری و مسافری از بنادرجنوبی ایران به قطر را افزایش دهد. در

حال حاضر شمار زیادی از شهروندان قطری و خارجی برای سفر به قطر با مشکل بزرگی روبه رو

هستند که کلید حل آن در دستان ایران است.

:  این اقدامات می تواند باعث رونق و سود بزرگ بنادر و فرودگاه های استان های جنوبی ایران شود.


این اتفاقات فرصت طلایی در همه زمینه ها برای ایران است.

:  در زمینه بازرگانی و اقتصادی، ایران می تواند راه را برای خروج قطر از محاصره اقتصادی -

ارتباطی فراهم کند. این فرصت بزرگی برای بازرگانان و بنادر و فرودگاه های ایران است که با پذیرش

بازرگانان ، کشتی ها و هواپیماهای قطر از این کشور در برابر فشارهای عربستان سعودی و امارات

حمایت کند.


:  ایران با این اقدام می تواند از قطر در مهمترین زمینه یعنی در سوریه امتیاز بگیرد. ایران و قطر در

زمینه های مختلف و در راس آنها سوریه و سرنوشت باقی ماندن یا برکناری بشار اسد رئیس جمهوری

سوریه اختلاف شدید دارد.

:  با این حال ایران و قطر در زمینه حمایت از حماس، حزب الله لبنان، حمایت از اخوان المسلمین، مخالفت

با سیاست های منطقه عربستان سعودی و حمایت از برجام توافق نظر نسبی دارد.

:  اتفاقات فعلی درباره قطر فرصت بزرگ سیاسی - اقتصادی برای ایران است که می توان از آن به سود

منافع سیاسی - اقتصادی کشور استفاده کرد.

:  سابقه رفتارهای جمهوری اسلامی ایران هم نشان داده که همیشه با هدف تامین حداکثری منافع ملی به

همسایگان در برابر خطرات بزرگ کمک کرده است.

در این زمینه می توان به دو مورد مشخص اشاره کرد.

:  اول - به هنگام حمله عراق به کویت، ایران با وجود اختلافات زیاد با کویت و حمایت کویت از صدام

در جنگ علیه ایران،‌ اما از حمایت و تایید حمله صدام به کویت خودداری کرد اشغال کویت را حمایت

نکرد. مرزهای خود را به روی شهروندان کویتی باز کرد و دولت در تبعید کویت مستقر در شهر عرعر

عربستان سعودی را به رسمیت شناخت.


این اقدامات باعث شد کویت با وجود بروز همه اختلافات همیشه ایران را در صف کشورهای دوست قرار

دهد و از مشارکت در اقدامات علیه جمهوری اسلامی خودداری کند.



:  دوم - ایران در زمان حمله آمریکا به عراق در سال 1991 و در پی جنگ کویت، پیشنهاد دولت صدام

برای انتقال هواپیماهای نظامی و غیرنظامی اش به ایران برای در امان ماندن از بمباران آمریکا را

پذیرفت.



:  ایران مرزهای خود را برای ورود هواپیماهای نظامی و مسافربری عراق به ایران برای در امان ماندن

از بمباران آمریکا باز کرد. در نتیجه این اقدامات، ایران تعداد زیادی از هواپیماهای نظامی و غیرنظامی

عراق را به عنوان امانت پذیرفت و از پس دادن آنها نیز خودداری کرد . از این هواپیماها برای تعمیر و

نگهداری هواپیماهای داخلی استفاده کردو برخی از هواپیماهای عراقی را نیز در خطوط داخلی استفاده

کرد.

 

منبع:عصرایران ؛‌ رضا غبیشاوی

آخرین تحولات قطر - زلزله بزرگ عربی - june 2017

اتفاقات امروز در خاورمیانه بهای هربشکه نفت برنت را با ۱/۳ درصد افزایش به کانال ۵۰ دلار بازگرداند

عربستان، مصر، امارات و بحرین روابط با قطر را قطع کردند
اخراج شهروندان قطری از بحرین و امارات

امارات و بحرین، 14 روز به شهروندان قطری و افراد خارجی مقیم در قطر مهلت دادند خاک امارات را ترک کنند

امارات ورود قطری ها و افراد خارجی مقیم قطر به امارات و سفر اماراتی ها به قطر را ممنوع کرد

ایران تنها راه تنفس قطر

قطر با محاصره ۳ کشور همسایه، تنها ازطریق آب‌های بین‌المللی و منطقه‌ای ایران یا آسمان ایران می‌تواند با جهان ارتباط برقرار کند

‏ بحران برای هواپیمایی⁧ قطر ⁩
‏‎‏با بسته شدن مرزهای بحرین⁩، امارات، ⁧ مصر و عربستان علیه قطر، هواپیمایی قطر با بحران بزرگی روبه رو است

امارات دیپلمات های قطر را اخراج کرد
امارات به کادر دیپلماتیک قطر 48 ساعت مهلت داد خاک امارات را ترک کنند

هواپیمایی الاتحاد امارات پروازها به قطر را متوقف کرد

‏ قطروعمان به زودی خروج خود از شورای همکاری خلیج فارس را اعلام می‌کنند.

وزارت خارجه عربستان سعودی:
قطر از حوثی ها در یمن حمایت می کند

قطر با وجود حضور در ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی در یمن، از حوثی های یمن نیز حمایت می کرد

تشویق به کودتا در قطر
به دنبال قطع روابط 4 کشور قطر، امارات ، بحرین و عربستان سعودی با قطر، رسانه های سعودی و اماراتی با انتشار مطالبی وقوع کودتا در قطر را پیش بینی یا تشویق می کنند.

عطوان: اقدام بعدی علیه قطر، احتمالا اقدام نظامی است

وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرد، اسلام آباد تصميمي براي قطع ارتباط با قطر ندارد.

هندرسون محقق دانشگاه لندن: "حدود نیمی از مواد غذایی قطر از خاورمیانه وارد می‌شود که بخش عمده آن از مرز زمینی سعودی است. این مرز اکنون بسته شد".

واکنش معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری به تحولات پیرامون قطر

 دکتر حمید ابوطالبی در واکنش به تحولات اخیر پیرامون قطر و تحرکات تازه عربستان سعودی، بحرین، امارات و مصر علیه این کشور در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت:

 نوشته بودم دوران ائتلاف سازی وبرادربزرگتری به پایان رسیده وسلطه گری سیاسی،قبیله بازی امنیتی، اشغال وتجاوز نتیجه ای جز بی ثباتی دربرندارد؛

 امروزمی نویسم زمان تحریم نیزبه پایان رسیده وقطع رابطه دیپلماتیک،بستن مرزها،محاصره کشورها،اخراج ازهمان ائتلاف و... راه خروج ازبحران نیست؛

 سوال این است چگونه کشورکوچک توانسته سرنگونی حکومت قانونی بحرین!،حمایت ازداعش والقاعده وافراط گری درصحرای سینا!،وشکاف درائتلاف! رارقم بزند؟

 شکاف وفروپاشی ائتلاف نخستین نتیجه رقص شمشیر درریاض است؛ نمی توان یک جاباشمشیررقصید وجای دیگربه معاشقه پرداخت! جای برادربزرگترعوض شده است!؟

 عربستان،مصرامارات،بحرین که دربرابرکشوری کوچک به این میزان شکننده‌اند!راهی جزدموکراسی در داخل،وگفتگودرمنطقه ندارند؛عصرقبیله پایان یافته است

5 راه امیدبخش برای آنانکه حس ناامیدی دارند

بعضی اوقات ممکن است فرد همه‌ی امیدش به زندگی را از دست بدهد. این اتفاق ممکن است به دلیل شکست‌های متوالی در زندگی باشد. در این مقاله با 5 راه که می تواند امیدواری را در زندگی تقویت کند، آَشنا می شویم. العالم - گوناگون  شکست به ما می‌آموزد که ما انسان‌های کاملی نیستیم. حتی اگر در اثر تصمیمات غلط یا اتفاقات بد احساس شکست کنیم، باز هم نباید همه‌ی امیدمان را از دست بدهیم. شکست‌ها ما را برای زندگی بهتر و درخشان‌تر آماده می‌کنند. شاید این موضوع در همان روزها احساس نشود، ولی گذر زمان برای ما اتفاقات خوبی رقم خواهد زد. با تمام این اوصاف وقتی که احساس می‌کنیم کل دنیای ما ویران شده است، چه اتفاقی می‌افتد؟ چگونه امید را در دل‌مان زنده نگه داریم؟ چگونه در آینده در مقابل از دست دادن تمام امیدمان مقاومت کنیم؟ ۵ راه ساده و سرراست برای زنده نگه‌داشتن امید وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم. ۱. ارزیابی مجدد شرایط زندگی شبیه لنز دوربین است. هر چیزی که بر روی آن تمرکز کنیم، برای ما واضح‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌آید. اگر بر روی نقاط منفی تمرکز کنیم، فقط نقاط منفی را می‌بینیم. ولی وقتی تمرکز خود را بر روی نقاط مثبت منعطف کنیم، چیزهای مثبت بهتر دیده می‌شوند. ما همان چیزی را درو می‌کنیم که کاشته‌ایم. وقتی که در زندگی با شکست بزرگی مواجه می‌شوید، باید نسبت به شرایط موجود ارزیابی مجددی انجام بدهید. توجه کنید که بسیاری از افراد موفق هم بارها در زندگی طعم شکست را چشیده‌اند. صحبت ما فقط در مورد موفقیت مالی نیست. اگر شما در پی شکست تسلیم نشوید، موفقیت در تمام زمینه‌ها برای شما امکان‌پذیر خواهد بود. به شکست به چشم مانعی نگاه کنید که با پریدن از روی‌ آن می‌توانید به سمت موفقیت حرکت کنید. اجازه ندهید موانع سد راه شما بشوند. کل زندگی برای شما مثل یک سفر ماجراجویانه است. فقط مقصدتان نیست که اهمیت دارد. در اهداف خود بازنگری کنید تا ببینید دقیقا هدف‌تان چیست و چرا چنین هدفی دارید. اگر دلایل شما محکم و قانع کننده بود، نگذارید هیچ شکستی مانع راه شما بشود. ۲. قلب خود را سرشار از قدردانی و شکرگزاری کنید شاید به نظر شما این حرف شعارگونه بیاید. اما بهتر است ما به جای حسرت چیزهایی که نداریم، قدردان داشته‌های خود باشیم. ذهن‌تان چیزی را درو می‌کند که خودتان در آن کاشته‌اید. شکرگزار باشید تا ببینید زندگی‌تان چگونه تغییر می‌کند و امیدتان دوباره زنده می‌شود. افراد زیادی در دنیا فقر، جنگ، قحطی، ظلم حاکمان و انواع معلولیت‌ها را تحمل می‌کنند. وقتی که ما بر روی چیزهایی خوبی که در زندگی داریم تمرکز کنیم، می‌توانیم به جای ناامیدی، شکرگزار داشته‌های خود باشیم. زمانی که احساس می‌کنید هیچ چیزی در زندگی ندارید که به خاطرش شکرگزار باشید، تلاش کنید تا فهرستی از داشته‌های خود تهیه کنید. همین که زنده‌اید، می‌توانید بخوانید، حرف بزنید، غذایی برای خوردن دارید و افرادی شما را دوست دارند، دلایل خوبی برای شکرگزاری هستند. ما همیشه می‌توانیم دلیلی برای قدردانی داشته باشیم. قدردانی خصلتی است که با تمرین می‌توانیم کسب کنیم. وقتی که ما خوبی‌های دنیا را ببینیم، امید در زندگی در ما دوباره زنده می‌شود و منتظر اتفاقات خوب در زندگی خود خواهیم بود. ۳. بی‌طرفانه به شرایط موجود نگاه کنید سخت‌ترین قسمت شکست و ناامیدی، ناتوانی ما در نگاه بی‌طرفانه به شرایط است. چه ما مسبب مصیبت یا اتفاقی باشیم چه نباشیم، نگاه بی‌طرفانه به وضعیت می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. خیلی سخت است که احساسات درونی و امیال خود را از شرایط موجود حذف کنیم. اما وقتی که بی‌طرفانه و بدون تعصبات به شرایط نگاه کنیم، می‌توانیم علت و تأثیر شرایط را بر روی رفتارمان شناسایی کنیم. در این زمان باید اصلاحات لازم را بر روی خودمان انجام بدهیم تا بتوانیم به هدفی که داریم، نزدیک شویم. اگر ما بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و ناامید نشویم، در نهایت به رؤیاهای خود می‌رسیم و موفق می‌شویم. ۴. به حمایت دیگران تکیه کنید از دست دادن همه‌ی امیدمان می‌تواند ما را ویران‌ کند. وقتی که ما قدم در مسیر آرزوهای خود می‌گذاریم، سختی‌های زیادی برای ما پیش خواهد آمد. ولی وقتی به افرادی تکیه کنیم که از ما حمایت می‌کنند، کمی از مشکلات ما کاسته می‌شود .دیگران می‌توانند چشم‌اندازی از شرایط را به ما نشان بدهند که خودمان از آن غافل بوده‌ایم. هنگامی که با شرایطی بسیار سخت مواجه می‌شویم، خانواده، دوستان، همکاران و سایر افراد می‌توانند از ما حمایت کنند. ۵. باور داشته باشید گاهی اوقات باید ایمان داشته باشیم که اتفاقات خوبی در راهند. و به این درک برسیم که هر اتفاقی دلیل و حکمتی دارد و همه چیز تحت کنترل و قدرت ما نیست. اگرچه ممکن است ما همیشه حکمت یک اتفاق را درک نکنیم ولی قطعا دلیلی برای رخ دادنش وجود دارد. هر دینی که داشته باشید، ایمان داشتن نشان دهنده‌ی اعتماد و اطمینان‌تان به رخ دادن اتفافات خوبی است که در راهند. تکیه بر ایمان‌تان به شما کمک می‌کند تا امیدتان افزایش یابد. شاید گفتنش ساده‌ باشد، ولی می‌توانبم به مرور زمان امید را دل‌مان تقویت کنیم تا در مواجهه با بزرگترین مصیبت‌ها هم به طور کامل از بین نرود. چیزی که ما را نشکند، قوی‌ترمان می‌کند. ما باید به خلقت هوشمندانه‌ی جهان اعتماد داشته باشیم. انسان‌ها فقط برای زنده ماندن آفریده نشده‌اند، بلکه هدف خلقت آنها کمال است.

چرا نقدینگی دوبرابر شد؟  

چرا نقدینگی دوبرابر شد؟

 
 

در سال ۸۴ میزان نقدینگی در کشور حدود ۷۰هزار میلیارد تومان بود که تا سال ۹۲، ۷برابر شد و به ۵۰۰هزار میلیارد تومان رسید.

در دولت یازدهم نیز نقدینگی دو برابر شده و به رقم عظیم هزار هزار میلیارد تومان رسیده است. اکنون این سوال مطرح می‌شود که با توجه به این حجم نقدینگی چرا در این سال‌های اخیر تورم بالاتر نرفته است؟ جواب این سوال این است: چون در این سال‌ها سرعت گردش پول نصف شده است. در سال ۹۲ گردش پول به حدی بود که یک تومان پول در سال دو بار دست به‌دست می‌شد اما اکنون این سرعت نصف شده است. خطر امروز اقتصاد ما این است که کوچکترین اشتباهی در سیاست‌های اقتصاد کلان ممکن است موجب بازگشت سرعت به گردش نقدینگی کشور شود که در این صورت باید انتظار یک انفجار تورمی عظیم را داشته باشیم. به همین علت دولت خیلی نمی‌تواند روی متغیرهای کلان مانور بدهد و سیاستگذاری کند. ما باید دنبال راه‌های دیگری برای خروج از رکود باشیم.
مطابق آمار اکنون ۱۰سال است که خرج خانواده‌ها بیشتر از درآمدهای آنهاست و درواقع دیگر پس‌اندازی ندارند که از آنها بخواهیم با بکارگیری آن پس‌اندازها و افزایش تقاضای کل موجب رونق اقتصادی شوند. زیرا امروز در هر خانواده ایرانی یک دانش‌آموخته بیکار یا یک دانشجو یا یک سرباز وجود ارد و خانوارهای ایرانی مجبورند پس‌اندازهای گذشته‌شان را نیز خرج امور روزمره فرزندان‌شان کنند.
با توجه به ناهماهنگی‌ها و اختلافاتی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد و همچنین ناهماهنگی قوای کشور در اولویت‌های نخست ملی کشور، بحث سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه گردشگری به‌عنوان عوامل رونق بخش به اقتصاد ایران در عمل منتفی است. همچنین نظام بانکی به‌علت فساد درونی و مشکلات ساختاری مانند بالا بودن مطالبات معوقه و انباشت دارایی‌های آنها در بخش مسکن و مستغلات دیگر توانایی حمایت از بخش تولید را ندارد. گفتنی است؛‌ خانوارها نیز به علت فقدان پس‌انداز و حجم بالای بیکاران آنها و افزایش نیافتن متناسب دستمزدها، توانایی افزایش تقاضا برای تحریک تولید را ندارند. دولت نیز به علت خطر انفجار تورمی نباید وارد تحریک اقتصاد از طریق سیاست پولی شود. گفتنی است؛‌ کاهش درآمدهای نفتی دولت هم اجازه نمی‌دهد که با سیاست مالی تقاضای کل را تحریک کند. بنابراین اقتصاد در یک بن‌بست رکودی قرار گرفته که خروج از آن با راه‌های مرسوم و سیاست‌های معمول اقتصادی از سوی دولت امکان‌پذیر نیست. از نظر من تنها یک راه برای خروج اقتصاد کشور از بن‌بست رکودی وجود دارد و آن اجماع و عزم نظام سیاسی برای ایجاد افق امیدبخش و آینده‌ای بی‌ابهام در فضای سیاسی و اقتصادی کشور است تا اقتصاد کشور افق پیدا کند و سرمایه‌های موجود به تحرک درآید. درواقع اقتصاد ما با کمبود سرمایه روبه‌رو نیست چون چیزی حدود ۳ تا ۴ برابر نیاز کشور سرمایه‌گذاری صنعتی کرده‌ایم. گفتنی است؛‌ شهرک‌های صنعتی ما با یک‌چهارم ظرفیت کار می‌کنند. این بدین معنی است که آنها می‌توانند ۴برابر وضع موجود، تولید کنند. همچنین اقتصاد ما با مشکل کمبود نیروی انسانی روبه‌رو نیست. ما فقط ۵میلیون دانش‌آموخته دانشگاهی بیکار داریم. مشکل اقتصاد حتی نقدینگی هم نیست. اگر اقتصاد ما افق پیدا کند همین نقدینگی موجودی که به گردش درآید می‌تواند نیاز ما را رفع کند چون سرعت گردش پول می‌تواند تا دو برابر وضع کنونی بالا برود و به این معنی است که نقدینگی کنونی می‌تواند تا دو برابر وضع کنونی عملکرد اقتصادی داشته باشد. به‌طور قطع مشکل اصلی اقتصاد ما نااطمینانی‌ها و بی‌ثباتی‌های سیاسی و کلان و تنش‌های خارجی است که موجب بی‌افق شدن اقتصاد ما شده و برای حل این مسئله نیز باید نظام سیاسی همت و قیام کند و کاری از دست دولت ساخته نیست.

محسن رنانی/اقتصاددان