حیات خلوت یک پرنده

اینجا زندگی خالی می شود از هر خلوتی

حیات خلوت یک پرنده

اینجا زندگی خالی می شود از هر خلوتی

عینک خودشناسی


چیز های در جامعه هست که من را هم مثل خیلی ها از وضع موجود نگران می کنند ولی تفاوتی وجود داره که فرصت ابرازش نگاه های متفاوت را  به بحث دعوت می کنه.

چیزهایی که عده ی زیادی از ادم ها ی اطراف ما را نگران کرده و اظهار می کنند از جامعه و بیرون خودشون ناشی می شه از نگاه من در واقع منشا درونی دارد.

من یاد گرفتم که به مسائل از بیرون خودم نگاه کنم با منطقی ورای انچه می شناسم چرا که آن الوده به احساسی است که ممکن است نادرست باشد. فهمیدم که افراد دوست دارند برای شناختن از انچه که نمی توانند بشناسند شروع کنند برای درک کردن از انچه که از درکش عاجزند.فهمیدم که ما چیزهایی را که داریم شاکر نیستیم به دنبال درک انچه داریم و می شناسیم نمی رویم هر انچه در دسترس ماست ازتوجه ما دور است خودمان را نمی شناسیم.نیاز والای (( یافتن حقیقت ))را درونمان با علاقه غریزی به((شناخت ناشناخته ها)) اشتباه گرفتیم.

بی وقتی یمان و نداشتن عشق به انچه دراختیار داریم و به کاری که می کنیم و به لحظاتمان باعث شده خودمان را فراموش کنیم و به دنبال دیگری باشیم شاید که او به ما کمک کند. وقافلیم که هیچ کس از خودمان به ما سزاوارتر نیست چه در خوبی و چه در بدی هایمان.

بهانه تراشی هایمان مانع می شود که به دنبال حقیقت باشیم.شادی یمان را گم کرده ام و از دیگری انتظار داریم ان را به ماهدیه بدهند.

نمی دانیم که ما هیچ گاه کاری نخواهیم کرد مگر برای رفع نیاز یا رسیدن به خواسته ای در خودمان پس نباید منتی از لطفمان بر دیگری بگذاریم و تنها یاری رسانمان خود و خدایمان هستیم.

پس عینک هایمان را برای دیدن خودمان به چشم بزنیم و اگر نمره اش برای چشم ما کم است به چشم پزشک معتبری مراجعه کنیم تا راهنمایی معتمد ما باشد. ان زمان است که دیگر با هم برخورد نمی کنیم و راه درستمان را پیدا می کنیم و جامعه ای داریم که می داند باید چه بکند انسانهایی داریم که می دانند رسالتشان در این دنیا و نسبت به هم نوعانشان و مسئولیتشان که باید دربرابرش به خود پاسخ گو باشند چیست.

 

ادامه مطلب ...

ندای درون


یک مدتی می شد که یکی از درونم فریاد می زد به من نگاه کن تو من را فراموش کردی  تو خودت را در جعبه ای حبس کردی  در حالی که فکر می کنی دیگران گم شده اند و خودت در خانه هستی .تو نمی توانی چیزهایی را که بیرون از تو دارند زندگی می کنند ببینی و خیلی ساده از کنارشان رد می شوی  و می گویی انها بدون خانه – همان جعبه ی کوچک  خودت _چگونه می توانند به حیاتشان ادامه دهند در حالی که تو خودت را زنده به گور کرده ای. تو از درک محبت انها عاجز مانده بودی.

مدتی بود که کسی از درونم فریاد می زد و با التماس می گفت باید دیگران را بیشتر درک کنی باید انها را بیشتر ببینی تا بتوانی واقعیت بزرگ خودت را نشان دهی تا زمانی که درجعبه ی خودت باشی انها هم نمی توانند تو را ببینند حتی اگر فریاد بزنی که من هستم و کسی وجودت راباور نکند درست مثل این است که نیستی .تو باید بتوانی بیرون از ان جعبه ودر واقعیت باشی انقدر که بتوانی کسانی را هم که در جعبه هایشان هستند بشناسی تا واقعا بزرگ تر شوی توباید همه کس را درک کنی وباید بتوانی وارد جعبه ها ی کوچک زیادی شوی با انها زندگی کنی و باید انقدر نگاهت را بزرگ کنی که بتوانی جعبه های خیلی بزرگ راهم ببینی و در ورودی انها را پیدا کنی

وقتی علم تو زیاد می شود باید بتوانی از چار چوب ان خارج شوی و هم سطح عموم که خارج از جعبه و علم تو هستند باشی و در حد انها زندگی کنی تا بتوانی از ان علم بهره مند شوی و به کسی انتقالش دهی و حتی باید بدانی که  جعبه ها و دانش ها و افکاری هم وجود دارند که خیلی بزرگ تر از ان هستند که حتی در چار چوب نگاه تو جای گیرند و تو بتوانی انها را در ک کنی پس باید با درک این بزرگی هاو بعد از درک کوچکی خودت  بتوانی ان جعبه های بزرگ را در گستره ی نگاهت ببینی  تا بتوانی اندکی پیشرفت کنی.

باید به تکامل برسم این تعریف مسئولیت من است.

برای انسان کاملی بودن خوندن تنها یک کتاب از انسانی که کامل هست کافی است زیرا ان انسان ان کتاب را با تکامل نوشته پس با نوشتن همه ی کمالش را به ما هدیه می دهد.

ولی برای شکوفا شدن تک تک شکوفه های وجودمان خواندن کتاب هایی به همان اندازه لازم است و بعد از ان است که امادگی دریافت کامل ان یک کتاب کامل را داریم. تا درخت وجودمان به باربنشیند و میوه ی ان به ثمر.

ولی تفاوت از انجاست که بعضی از انسانها ظرفیت درخت وجودشان در تکامل فقط به اندازه ی یک میوه است.ولی بعضی انسانهای کامل هم هستند که صد ها میوه می دهند و همیشه پر بارند.

یک میوه ی سیب یا صد ها میوه ی سیب فرقی نمی کند, سیب سیب است و یکی یا هزاران همه یک خاصیت را دارند.

تفاوت تکامل در بارور بودن نیست بلکه تفاوت در ظرفیت وجودی و در ثمر دهی است زیرا همه ی ما می توانیم کامل باشیم ولی بعضی انسانها درخت کاملی دارند که میوه های سالمش هزاران انسان را از گرسنگی نجات می دهد و بعضی در حد وجود خودشان می توانند کامل باشند همون چیزی که بودن و نه بیشتر......

درس خوان واقعی

یکی از بچه ها نوشته بود تصمیم گرفته بره درس بخونه برای ارشد البته اینو درگوشی گفته بود من هم در گوشی می گم شما  به کسی نگید ولی نمی دونم چرا!

به هر حال یادم اومد من هم یه روزی مثل خیلی روزهای خیلی از ادم ها یک تصمیم کبرا گرفتم که دیگه باید برنامه ریزی کنم و برم که برای ارشد حسابی درس بخونم و یاد تصمیم داییم افتادم که می گفت برای مصرف بنزین دیگه نمی خواد صرفه جویی کنه و زده به سیم اخرو خلاصه می خواد دلو بزنه به دریا و بنزین 400تومانی را تا جا داره بریزه تو ماشینشو گاز بده ببینه اخرش چی می شه که یه دفعه خواهرم زد زیر خنده و گفت کجایی دایی جان ما خیلی وقته بدونه اینکه تصمیم بگیریم داریم بنزین 400تومانی مصرف می کنیم  وتازه رسیدیم به 700تومنیش شماهم اگر واقعا تصمیمت واقعی باشه و شعار ندی خوب اخرش می شه همین دیگه باید 700تومانی مصرف کنی البته من خوب می دونم این جا را دیگه باید گفت یه کمی خساست خیلی چیز خوبیه هر چند اسم درستش درست مصرف کردنه ولی من از این بی ادب ها مثل لقمان حکیم  کلی درس گرفتم و فهمیدم که اگرمن واقعا اهل مصرف ..نه ببخشید اهل درس خوندن باشم دیگه فرصت فکر کردن و هزارجور تصمیم صغرا و کبرا گرفتن ندارم و اصلابهش شاید فکر هم نکنم فقط می رم ببینم کار درست چی هست و خلاصه ردسم رو می خونم مثل بچه ی ادم و این ادا اتفارا رو در نمی یارم مثل خیلی از بچه ها یی که دانشگاه خوب قبول می شن و این همه برنامه هم ندارند.

خلاصه ...برو درس تو بخون که خربزه چی ...ابه

بعدشم مدرکتو بزار در کوزه که چی... ابشو بخوری

موفق باشید

حیات خلوت یعنی...

امیدوارم حیات خلوت دلهاتون پر از حیات باشه.


امیدوارم بتونم گوشه ی دنجی برای پر کردن حیات خلوتی باشم که چیزی برای پر کردن حیاتش در اینجا پیدا می کنه و قطره ای از زندگی در حیات خلوت من باشه.


و امیدوارم هر حیاتی را گوشه ی دنجی باشد نه خلوت زندگی.


حیات خلوت من یعنی زندگی من توی صحنه ی هستی مثل یک گوشه ی دنج و با ارزشه در حالی که دیگران از ان بی خبرند تا زمانی که من خودم در اون را به روی انها باز کنم.

و همیشه چیز های با ارشی وجود دارند که جای انها می تونه توی زندگی ما خالی باشه مثل "حیات خلوت "

این یک تذکر اگر اینو نداشته باشید زندگی شما خالی است حتی اگر فقط بشه گفت خالی از این مطلب

پس باز هم حیات خلوت دارید.

سلام یک پرنده

دیروز تولد دو سالگی یک انسان زیبای دیگر بود و حالا من اینجام -یک انسان زیبای دیگر- و اومدم که بگم:



رسالت من بودن با همه ی انسانها است برای رسیدن به ارامش ازادی شور عشق و ایمان و باور به اینکه به خدا رسیده ایم وقتی به خودمان برسیم.